Home / Politics / مدیریت آشوب در خاورمیانه آشوب زده

مدیریت آشوب در خاورمیانه آشوب زده

**مدیریت آشوب در خاورمیانه آشوب زده
جیمز روزنا، نظریه پرداز روابط بین الملل در کتابی تحت عنوان «آشوب در سیاست جهان» در اوایل دهه 90 میلادی، بنیان نظری وضعیتی را تبیین کرد که شاید بتوان گفت شرایط اکنون خاورمیانه باشد. روزنا که خود یکی از نظریه پردازان مهم «مکانیزم تغییر در سیاست بین الملل» محسوب می شود، در نظریه «آشوب»، این مفهوم را از منظر نوعی «بی نظمی» و«پیچیدگی» می بیند.
آشوب از دید روزنا، وضعیتی است که هر نوسان کوچکی به سرعت به مرجع تحولی بزرگ در کل مجموعه نظام تبدیل می شود و بدین سان آن پدیده، پیوسته و به طور عمیق متحول می شود. در این معنا، آشوب نه تنها در مقابل بی نظمی قرار می گیرد بلکه، وضعیتی فراتر از«انتظام درعین بی نظمی» است که به صورت مکانیزم «نظم و بی نظمی» آن هم به صورت همزمان و توأمان عمل می کند.
آنچه در چنین وضعیتی در نظام بین الملل رخ می نمایاند، ناهمسانی منابع بازیگران در گستره جهانی، گسترش مداخله گرایی قدرت های بزرگ درمناطق و گسترش ایدئولوژی های افراطی و واکنش حکومت ها به آنها خواهد بود. از این زاویه و به تعبیر«ریچاردهاس» نظام بین الملل وارد یک عصر«بی قطبی»(Nonpolarit)خواهد شد.
خاورمیانه منطقه ای پیچیده، با ساختاری درهم تنیده و متکثر است که ژئوپلتیک قدرت در آن در وضعیت سیال و پویا قرار دارد. وقوع چهار جنگ گسترده بین اعراب و رژیم صهیونیستی، سه جنگ عظیم در خلیج فارس، جنگ های داخلی متمادی، پیدایش و پدیداری جنبش های مختلف و بالاخره رشد گروه های تروریستی، عواملی هستند که باعث شده اند تا منطقه خاورمیانه تداعی کننده «آشوب» در سیاست بین الملل باشد.
آنچه در خاورمیانه کنونی در حال شدن است؛ لایه های مختلفی از تحولات و اقدامات در سطوح مختلف برای «مدیریت آشوب» است. در یک سو، قدرت های بزرگ مانند آمریکا، روسیه، کشورهای اروپایی و حتی چین قرار دارند که به دنبال شکل دادن نظم در درون بی نظمی مدام منطقه هستند.
در فضای خاورمیانه آشوب زده، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از بازیگران مهم منطقه ای و بین المللی و یکی از پایه های مدیریت محیط امنیت منطقه ای، به راهبردی سه وجهی از مدل تعاملی پویا تشکیل یافته از سه پایه راهبردی «موازنه سازی»، «تعامل سازنده» و«نظم سازی تعاملی» نیاز دارد که این مدل می تواند به شکلی ساده اما معنادار الگوی رفتاری جمهوری اسلامی ایران را در قبال آشوب منطقه ای شکل دهد؛ این راهبرد ازمولفه هایی مانند واقع گرایی، عملگرایی رفتاری و ثبات ژئوپلتیکی برخوردار است.

**مکانیزم ایجاد بحران؛ مسوول کیست؟
با تعیین تکلیف آخرین بازمانده‌های موسسات مالی غیرمجاز از سوی بانک مرکزی، مقدمات انتظام‌ بخشی به بازار پول فراهم شد. با این اقدام به‌ نظر می‌ رسد بعد از سال‌ ها تلاش و درگیری، بالاخره پرونده موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز مختومه شده است. اما چرا این موسسات به ‌وجود آمدند؟ چرا به سرعت گسترش یافتند؟ و در نهایت اینکه این تجربه پرهزینه چه درس‌هایی برای سیاست‌ گذاران دارد؟
همگان اذعان دارند که پایین نگه داشتن نرخ سود بانکی برای بیش از سه دهه، زمینه را برای گسترش فعالیت موسسات مالی غیرمجاز مساعد ‌ساخته بود. البته این سیاست با هدف کاهش هزینه تامین مالی فعالیت‌ های تولیدی و تشویق سرمایه‌ گذاری طراحی شده بود.
این سیاست در عمل اثرات مخربی بر پیکره اقتصاد داشت. نرخ سود پایین‌تر از تورم، سپرده‌ گذاران را مجبور کرد برای کسب بازدهی بالاتر جذب موسساتی شوند که مجوزی برای فعالیت دریافت نکرده بودند. در نتیجه، محرومان از خدمات مالی مجبور شدند برای رفع نیازهای خود سراغ موسسات غیرمجاز بروند. موسسات غیرمجاز نیز پاسخگویی به این تقاضا را سودآور دیدند و منتظر کسب مجوز از بانک مرکزی نشدند.
از سویی سیستم بانکی نتوانست با نرخ‌ های دستوری منابع مورد نیاز سرمایه‌ گذاری‌ های مولد را تجهیز کند و در نتیجه منابع کمتری به طرح‌های سرمایه‌ گذاری‌ اختصاص یافت. عملا اکثریت جامعه در این ساختار معیوب زیان دیدند؛ به‌ جز آنان که به رانت منابع بانکی ارزان دسترسی داشتند.
البته باید در کنار نرخ‌ گذاری دستوری به بزرگی ناکارآیی ایجاد شده در نتیجه این سیاست نیز تاکید کرد. گسترش سریع فعالیت‌ ها، پوشش وسیع جغرافیایی و حجم بالای دارایی‌های موسسات غیرمجاز، بزرگی ناکارآمدی نرخ‌ گذاری را نشان می‌دهد.
بحران‌هایی که تنها از طریق اصلاحات ساختاری پرهزینه حل می‌شوند. مهم‌ ترین درس از تجربه تلخ موسسات مالی غیرمجاز جلوگیری از کوچک‌ترین اختلال در نظام قیمت‌ها است.

**اجماع ملی؛ رمز موفقیت دولت دوازدهم
دولت دوازدهم در شرایط خطیری کار خود را آغاز کرده است و دولتمردان خواهند کوشید با تکیه بر تجارب گذشته، برای مشکلات ساختاری باقیمانده، تدابیری کارساز بیابند و البته، واضح است پیاده کردن راهکارهای موثر در گرو اجماعی ملی و حمایت مردم و سایر نهادهای حاکمیتی از دولت است.
مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرنگی نکاتی هستند که برای پیشگیری و درمان آنها باید عزم جزم ملی داشت و اگر چنین اجماعی شکل نگیرد و مهمترین مأموریت دولت دوازدهم برای نجات کشور و اقتصاد در یک کلام خلاصه میشود: ایجاد «اجماع داخلی و خارجی».
اینکه مردان کابینه دوازدهم در سال 1400 چه کارنامه ای از خود به یادگار بگذارند وابسته به این است که امروز چقدر میان دولت و سایر قوا و ارکان کشور اجماع ایجاد شود. اجماع میان قوای کشور است که می تواند سرمایه خارجی را به ایران بیاورد و موجب رونق و رشد اقتصادی و اشتغال شود.
دولت دوازدهم برای موفقیت باید تلاش بسیاری کند و به همان میزان نیازمند حمایت مضاعف مردم و سایر نهادهای حاکمیتی است. این دولت، بدهکارترین دولت طول تاریخ جمهوری اسلامی است، میراثی که از دولت های گذشته به جا مانده است.
بنابراین مأموریت اصلی دولت دوازدهم برای رهایی از تمام این مشکلات ایجاد «اجماع ملی» است که تحقق آن مشروط به همراهی سایر قوا است. در کنار ضرورت اجماع ملی باید روند تنش زدایی در منطقه و بخصوص با کشورهای همجوار نیز به دلیل اهمیت بالای آن پیگیری شود تا حل اختلافات با کشورهای منطقه، تزریق خون تازهای به شریان های اقتصاد ایران را امکان پذیر سازد.

**کلیددار تهران
تهران به عنوان کلانشهری برجسته، حیات در آن دایم جاری است و هر لحظه شاهد بروز پدیده‌ هایی- چه آسیب‌ زا و چه احیاگر- هستیم و رویارویی یا مقابله یا مواجهه با آن نیاز به تصمیم جدی، فوری و درخور شأن دارد.
تهران امروز میراث‌ دار رویکردی سیاسی همچون دو دوره دولت‌ های نهم و دهم است که همان بازمانده سیاست ‌های غلطی است که بر کل کشور روا رفته است، سیاست‌هایی که اقتصاد شهری را آن هم به شیوه جناحی و پاندولی بر اجرای ماموریت‌های فرهنگی ترجیح می‌ داد و روزمرگی را در تمام لایه‌ های طبقات شهری نهادینه کرده بود.
این شهر به منزله نماد مدرنیته ایرانی با تناقضات پیچیده‌ ای در روابط، هویت و ساختارهای فرهنگی روبه‌رو است تا جایی که فرهنگ در پی توسعه شهر، تحت تاثیر فکر غالب و تاثیرگذار مدرنیته است.
رشد جمعیت در کلانشهر تهران که بر اساس رویاگونگی فریبنده زرق و برق‌ های شهری همراه بوده دروازه‌های شهر را بر روی خیل مهاجرانی که در سر رویای پیشرفت را می‌ پرورانند، گشوده است و بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی را در شهر به ارمغان آورده که این موجب بروز واکنش‌ های غیرطبیعی و رفتاری در ساکنانش شده است و در نهایت باعث خشونت و نزاع‌ های گوناگون است.
مهم‌ ترین مسائل محوری تهران تعارض بین نماد «فرهنگ» و «اقتصاد» است، تعارضی که با زمین و سرمایه‌ گذاری، پاره‌ای عادات بر شهروندان تحمیل می‌شود و از دل آن طبقات خاصی به وجود می‌آید تا جایی که ارزش و اعتبار این طبقه اجتماعی و تاثیرگذاری آنها بر جریانات سیاسی و اجتماعی در تمام سطوح تصمیم‌ گیری‌ های کلان به خوبی مشهود است.
بدیهی است نهادینه کردن فرهنگ در کنار سایر فعالیت‌های اجتماعی و شهری در کلانشهرها در حوزه مدیریت شهری گنجانده می‌شود تا با آمایش‌های فرهنگی در هر منطقه خاص به انسجام فرهنگی بینجامد.

**شادی های خاموش
«شادی»، «شاد بودن» و «شادمانی کردن» مفاهیم کلیدی در هر فرهنگی است که می‌توان از طریق آنها نظام زندگی مردم هر جامعه‌ای را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد.
در فرهنگ ایران امروز، این مفاهیم نه تنها همیشه مبهم بوده‌اند، بلکه محل نزاع گفتمانی گروه‌های مختلف رسمی و غیررسمی هم بوده‌اند. آنچه طی دهه‌های اخیر در جامعه ایرانی در خصوص شادی در سیاست‌های فرهنگ رسمی رخ داده است، نوعی ابهام و گاه تناقض را شامل می‌ شده است.
مسأله اصلی شادی در فرهنگ ایران را می‌توان در دو سطح بررسی کرد: در سطح «فرهنگ غیررسمی» و فضاهای اندرونی مردم و در سطح فضاهای رسمی و «فرهنگ رسمی» جامعه.
حتی هنوز تعریف قابل اجماعی از این مفهوم در جامعه ما و در سیاست‌های فرهنگی رسمی ما وجود ندارد. شادی با نوعی «معنویت‌گرایی استعلایی» تلفیق شده است و بسیار آرمانی و غیرقابل دسترسی است. در حالی که در نظام‌های فرهنگی، تعریفی عادی‌تر و ملموس‌تر از این مفهوم وجود دارد. هرچند شادی در وهله اول یک کیفیت روانشناختی است، اما در عمل نمی‌توان به شادی فارغ از کم و کیف زندگی اجتماعی رسید.
از منظر روانشناختی، «شادی» در واقع مجموع کیفیت دو احساس درونی ما است، یکی «حس‌ رضایت ما» و دیگری «کیفیت احساسات خوب»ی است که در طول زندگی دریافت می‌کنیم، که هردو اینها منجر به شادی می‌شوند و هر دو پدیده‌های نسبتاً پایداری در زندگی هر فرد هستند.
اما نکته اصلی در جامعه این است که شادی به‌ عنوان یک «مسأله» امری فردی نیست، بلکه بیشتر مردم به نوعی درگیر آن هستند. شادی و خوشحالی یک مسأله اجتماعی و عمومی در جامعه امروز ما است.
به همین سبب شادی بویژه در عرصه عمومی و جمعی و مدنی یک «مسأله» است و اگر بخواهیم از منظر آسیب‌شناسی اجتماعی بدان توجه کنیم، می‌توان گفت که فقدان شادی، یک «آسیب‌اجتماعی» است که عملاً یکی از مهم‌ترین منابع عاطفی و روحی زندگی مدنی جامعه ما را دچار بحران کرده است.
دلیل این کاستی و فقدان آسیب‌شناختی چیست؟ آیا مردم نمی‌خواهند؟ آیا سنت ما ظرفیت شادمانه بودن ندارد؟ آیا فرهنگ ایران، فرهنگ ضدشادی است؟ نمی‌توان به سادگی حکمی کلی در این زمینه صادر کرد اما می‌توان حداقل طرح بحثی داشت از ریشه‌های این فقدان بزرگ، یعنی شاد نبودن زندگی ما ایرانیان.
در سطح رسمی، جامعه ما در شرایط فعلی فاقد مهارت‌ها و آموزش‌های مدنی لازم برای شادی جمعی و عمومی است. مردم نیز نمی‌توانند منتظر میل سیاستگذاران فرهنگی باشند. خودشان در تجربه عینی و عملی و بتدریج، این فضای شادمانگی جمعی و مهارت‌ها و آموزش‌های لازم برای آن را فراهم می‌کنند.
شادی هرچند در سطح روانی و فردی تجربه می‌شود اما عملاً یک محصول جمعی است. شادی محصول زندگی شادمانه است، محصول جمع‌های شاد و باهم‌بودن‌ها و شیوه زندگی شادمانه است. فقدان آیین‌های شاد غیرمذهبی و محدود و کنترل کردن تجمعات شادمانه غیرمذهبی، عملاً سبب اختلالی در دانش و مهارت‌های فرهنگی شادمانگی در جامعه ما شده است.
فقدان شادی، امروزه صرفاً فقدان یک فضای شاد نیست، بلکه فقدان آیین‌های شاد و فقدان دانش و مهارت فرهنگی لازم برای شاد بودن است. فرهنگ رسمی همچنان تصمیمی برای حل این مسأله ندارد، بلکه هنوز هم با شادی غیرمذهبی، مسأله دارد.
البته شادی و شادمانگی به دلیل منطق خاص خود گاه با حدی از هنجارشکنی نیز همراه است، اما نمی‌توان به دلیل این هنجارشکنی‌های نامحدود، شادمانی را از اساس در فضای عمومی قدغن و ممنوع کرد. نتیجه این سیاست‌های بی‌توجه و گاه طردکننده شادی در فضاهای عمومی و جمعی رسمی، آن بوده است که حتی در مولودی‌های مذهبی هم برای ارتقای حس معنوی، در نهایت «نوحه‌خوانی» کنند چون جامعه ما فاقد دانش و آموزش فرهنگی لازم برای شاد بودن و شادمانی کردن است.
در شرایط فعلی اگر بی‌توجهی فرهنگ رسمی به شادی و مناسبت‌های شاد غیرمذهبی و ایجاد نکردن امکان شادمانی جمعی مردمی آزاد ادامه پیدا کند، ما شاهد نوعی بی‌سامانی در فرهنگ شادی خواهیم بود؛ نوعی بی‌سامانی که در نهایت بیش از همه موجب اختلال فرهنگ رسمی و تناقض‌های بیشتر در آن خواهند شد.

متن کامل مطالب بالا را می توانید در تارنمای ایرنامقاله بخوانید.
**تارنمای 'ایرنا مقاله' به نشانی http://article.irna.ir و با آدرس کانال تلگرامی @Irnaresearch با هدف اطلاع رسانی و انعکاس مقالات؛ گزارش ها؛ تحلیل های متنوع در موضوعات داخلی و خارجی ؛ به بازنشر مقالات و مطالب مهم روز ایران و جهان می پردازد.
پژوهشم**9160**2040

انتهای پیام /* www.irna.ir

Check Also

Iran’s parliament speaker calls for S Korea’s to immediate solution to unfreeze frozen funds

During a meeting with South Korean Prime Minister Chung Sye-kyun, Qalibaf noted that "we are …

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *